دانلود ترجمه مقاله انگلیسی Designing a strategic management system using the third-generation balanced scorecard: A case study

فرمت فایل: ورد (به همراه مقاله انگلیسی و فایل ورد ترجمه و پاورپوینت)

تعداد صفحات: 18 اسلاید

قابلیت ویرایش: دارد

چکیده
این مقاله یک پروژه طراحی و پیاده سازی سیستم مدیریت عملکرد استراتژیک را در داخل شرکت تهویه هوای مطبوع Zamil (ZAC) توصیف می کند. در سال 2001 شرکت زمیل اولین طرح استراتژیک با استفاده از مدل های منطقی سنتی را توسعه داد که تاثیر اندکی داشته است. در سال 2002، آنها یک پروژه را معرفی کردند تا در اداره کردن سیستم پیاده سازی استراتژی بر اساس یک نسخه پیشرفته از چارچوب کارت امتیازی متوازن که به عنوان نسل سوم کارت امتیازی متوازن منسوب شده، کمک کند. این مقاله این پروژه را توصیف کرده و چند بینش از کاربرد روش های مدیریت عملکرد استراتژیک و سیستم های مشتق شده از این مقاله و تجربه های قبلی را پیشنهاد می دهد. این مقاله متدولوژی های به کار گرفته شده را در بررسی و اجرای استراتژی به دقت آزمایش کرده و به وسیله مرور ادبیات، تنوع متدولوژی های مشاهده شده بوسیله مؤلفان مدیریت را خاطر نشان می سازد. این مقاله سپس از این ادبیات برای آزمایش عملیات پیشین سیستم مدیریت استراتژیک جدید شرکت (ZAC) استفاده می کند و در طول فرایند طراحی انتخاب هایی را انجام می دهد و چگونگی تغییر سازمان توسط سیستم را توصیف می کند. این مقاله با پیشنهاد چند بینش و توصیه درباره فرایند طراحی و خروجی های فیزیکی مرتبط برای کارت امتیازی متوازن به پایان می برد و به صورت عملی نشان می دهد که چرا نسل سوم کارت امتیازی متوازن، افزایش مطلوبیت و عملی بودن را نسبت به طراحی های قبلی پیشنهاد می دهد. این مزایا و توصیه ها هم از دیدگاه های مشاوران که فرایند طراحی را تسهیل می کند و هم تیم مدیریت که محتوای سیستم مدیریت را توسعه می دهد، ترسیم شده است. اگر چه در عمل فرایند طراحی برای نسل سوم کارت امتیازی متوازن به کرات مورد استفاده قرا گرفته است ولی این اولین مطالعه موردی بر روی ارزیابی ویژه فرایند جدید می باشد.
کلمات کلیدی : کارت امتیازی متوازن، مدیریت عملکرد، مدیریت استراتژیک.

مقدمه
این مقاله یک پروژه را که منجر به طراحی و اجرای استراتژیک سیستم مدیریت عملکرد استراتژیک در شرکت تهویه هوای مطبوع زمیل که یک تولید کننده تجاری و صنعتی سیستم های تهویه هوا در عربستان صعودی است را توصیف می کند. این شرکت قصد داشت که تواناییش را برای توسعه و اجرای طرح های استراتژیک بهبود بخشد. ما زمینه سازمانی که منجر به تصمیم پیاده سازی سیستم جدید شده و همچنین مؤلفه های کلیدی این پروژه و در نهایت استفاده از مشاهدات و بازخورهای مستقیم ما از این سازمان را توصیف می کنیم و همچنین وسعت دستاورد پروژه نسبت به هدف آن را ارزیابی می کنیم و برای تعیین میزان که بینش های ناشی از مشاهدات ما بتواند توجیه شود، ما نیز ادبیات مربوطه را بررسی می کنیم.
مرور ادبیات
اگرچه قابل قبول است که سازمانها از روشهای متنوعی برای اداره کردن تشکیلات و اجرای طرح های استراتژیک استفاده می کنند(segal-Horn,2003) اما هیچ طبقه بندی رایجی برای این روشها وجود ندارد. هرچند تلاشهایی برای رسم تفکیک واضح مابین رویکرد عقلایی و دیگر رویکردها انجام گرفته است(Whittington,1993).
رویکرد عقلایی
رویکرد عقلایی (یا به گفته دیگر مؤلفان که "کلاسیکی" یا "خطی" نامیده شده است) در طول دهۀ 1960 بر اساس کار پیشگامان برای درک رفتار مدیریت و توسعه آن در سازمانهای بزرگ آمریکا ظهور پیدا کرده است. این فرضیه اساسی که مدیریت اثربخش از سازمانهای بزرگ، نیازمند مقدمه سلسله مراتبی است و همچنین کنترل معنی داری از الزامات سبک نظانی مسیر از بالا به پایین، برای مثال طرح های استراتژیک می باشد. ایده های Chandlers در طول دهه 1960 توسط بعضی افراد مثل اندرو (1971)، چندلر (1977) و پورتر (1980) بیشتر توسعه داده شده است. ویژگی های مفهومی کلیدی رویکرد عقلایی شامل اعتقادات ذیل است:
• تدوین و اجرای استراتژی، متمایز و قابل تفکیک هستند( مینتزبرگ، 1990).
• سازمانها به طور قابل پیش بینی و منطقی رفتار می کنند(جانسون، 200).
• فعالیتهای مربوط به تدوین و اجرای استراتژی می توانند هم تعمداً و هم به طور منطقی باشند(سگال-هورن، 2003).
• تشکیل و برنامه ریزی استراتژی از طرف مدیریت ارشد انجام می شود.
طرح های استراتژیک بلند مدت بادوام، بر اساس تفکر سیستماتیک و منطقی، می توانند برای سازمانها توسعه داده شوند و از ابزارها و تکنیک های تحلیل منطقی استفاده می کند.
روش های عقلایی برای تحصیل مدیریت مدرن مرکزی هستند و به طور گسترده گسترش یافته اند. ممیزی هایی در سال 2000 و 2002، برنامه ریزی استراتژیک را به عنوان مشهورترین ابزارهای مدیریت شناسایی کردند که در 90% درصد سازمانها از آن استفاده کرده اند. هرچند که مطلوبیت رویکرد عقلایی از چندین زمینه مورد مجادله و جدل قرار گرفته است:
• اینکه هزینه پایین، به موقع بودن و داده دقیق بر روی سلسله مراتب منطقی معمولاً یا در دسترس نیستند و یا غیر قابل دسترسی می باشند. همچنین آقای پید(2003) بحث می کند که حتی اگر داده لازم و ضروری در دسترس باشد، ساده سازی های ضمنی در ابزار های عقلایی مخصوصاً در موقعیت پیچیده مشکل است.
• اینکه تفکیک ساخت استراتژی از اجرای آن می تواند منجر به انعطاف ناپذیری و فعالیت نامناسب در درون سازمان شود که تا اندازه ای به علت مسائل ارتباطی و کنترل بر می گردد( مینتزبرگ،1990).
• اینکه روش های عقلایی در رویدادهای مناسب غیر قابل انتظار و تغییرات محیطی اجتناب ناپذیر ضعیف هستند و این شکست ممکن است توضیح دهد که چرا استراتژی های برنامه ریزی شده به ندرت به عنوان برنامه فهمیده می شوند. به طور واضح، همانطوریکه مینتزبرگ و واترز(1985) بحث می کنند، نیازی به طرح استراتژیک برای جوابگویی به تغییرات داخلی و خارجی وجود دارد.
برای افزودن وزن بیشتری بر شناسایی ضعفها، رویکرد عقلایی نشان داده است که در موقعیت ورشکستی کامل، برای تحویل مزایای محسوس، همه مثال ها از سازمانهای دنبال کننده استراتژیک عقلایی که منجر به پیامدهای اقتصادی مضر(شامل ورشکستی می شود) می باشند. به طور خلاصه، رویکردهای عقلایی و تحلیل اگر چه مفید هستند اما یک راه حل کامل ارائه نمی دهند. استراتژی خیلی پیچیده است.
جایگزین هایی برای عقلایی
تلاشهایی برای مقابله و تطبیق دادن دیدگاه های رایج برای جایگزینی استراتژی رویکردهای عقلایی توسط برخی از مولفان انجام گرفته است که شامل( کافی 1985، جانسون 2002) می شود. این مقاله بر مبنای طبقه بندی انطباقی و تفسیری استراتژی chafee در سال 1985 ساخته شده است که او استراتژی انطباقی را به عنوان یک فرایند مداوم ساخت و اجرای استراتژی که انفعالی، معلول و به طور پایداری با محیط سازگار می شود، معرفی می کند. عنصر انطباقی طبقه بندی آقای کافی به عنوان یک جایگزین رویکرد عقلایی، به خصوصیات جایگزینی پیشرفته که توسط استراتژی "هنر" مینتزبرگ یا مدل کویین شباهت دارد. ویژگی های رایج ایجاد استراتژی انطباقی شامل:
• نظارت فعال محیط با دیدگاه راه اندازی تغییرات استراتژی به صورت مداوم و همزمان (ویلیامسون، 1991).
• دیدن استراتژی معلول یا پیشامدی به جای تعمدی و منطقی(مینتزبرگ، 1987).
• بر این عقیده باشید که اگرچه استراتژی کم تمرکز یافته است ولی مدیریت ارشد هنوز نیازمند تظاهر به جوابگویی کلی برای توسعه راهنمایی است.
• این دیدگاه که برنامه ریزی سنتی به علت پیچیدگی محیط کمتر مرتبط است، سازمان ها یاد می گیرند و بلادرنگ جواب می دهند به جای اینکه برنامه ریزی رسمی افراطی را بپذیرند (جانسون، 2002).
اگر چه توسعه استراتژی یک مجموعه از قراردادها مابین افراد است ولی تفسیر ایجاد یا ساخت اجرای استراتژی فرض می کند که واقعیت از لحاظ اجتماعی ساخته شده است (کِلی، 1980). مدل تفسیری همچنین اهمیت نماد و فرهنگ را تآکید می کند. تفاوت اصلی مابین رویکردهای منطقی و تفسیری این است که:
• واقعیت سازمانی، گسسته یا متناقض است.
• استراتژی فقط نگرانی مدیریت ارشد نیست.
• و انگیزش اطلاعات نیست، یک عامل حیاتی در دستیابی به رفتار استراتژیک مناسب است.
اگرچه این طبقه بندی متمایز است ولی در واقع هیچکدام از این دو رویکرد موجود در انزوا نیستند. با وجود این محدودیت ها، تیم های مدیریت بعید است بدون هر اطلاعات و آنالیزی تصمیمات استراتژیک بگیرند. هرچند، تیم های مدیریت از روش های عقلایی استفاده می کنند، احتمال دارد که برای سبک کردن این محدودیت ها و برای کسب اطمینان نتایج بدست آورده شده، تلاش کنند. تعجب آور نیست که رویکردهای دوگانه از طریق تجربه عملی نمو یافته اند (مینتزبرگ، 1987). روش های مدیریت عملکرد، هایبرید منطقی و رویکردهای دیگر را بیان می کند. جای بحث دارد که توسعه سیستم های مدیریت عملکرد استراتژیک به طور اولیه با نیازی به منطبق ساختن بهتر خصوصیات رویکرد انطباقی و تفسیری ساخت و اجرای استراتژی توسعه یافتند.
در این مطالعه موردی، یک سازمان، اول رویکردهای ساخت و اجرای استراتژی را با استفاده از ابزارهای قوی عقلایی و سپس روی هم قراردادن روشها با صفات رویکرد تفسیری و انطباقی قوی انجام میدهد. ارزیابی اهداف این مطالعه برای یافتن گواهی بر روشن کردن نیازی برای متوازن نمودن رویکرد عقلایی و دیگر روش هاست.
روش شناسی
این مقاله کاربرد نسل سوم روش های طراحی کارت امتیازی متوازن را در درون سازمان بخش خصوصی با استفاده از متدولوژی مطالعه موردی توصیف می کند. استفاده از روش مطالعه موردی در اینجا مناسب است، همانطوری که این مقاله وسعت "مفهوم زندگی واقعی" را با فرضیه تئوریکی بررسی می کند. این نوع روش برای حوزه تحقیق مدیریت عملکرد به طور ویژه ای مرتبط است، که چالش هایی ماده درگیر در ایجاد تست های آزمایشگاهی کنترل شده معتبر به صورت رسمی وجود دارد. در این تحقیق روش موردی برای ارزیابی مطلوبیت نسبی روش های تصمیم گیری اجتماعی و منطقی بوسیله تیم مدیریت استفاده شده است، اگر چه بررسی هر روش بر روی رفتار مدیریت تاثیر دارد. در ارزیابی این کیس، سوال اصلی مطرح شده تحقیق، وسعت یا اندازۀ خصوصیات قوتها و ضعفهای روش های تصمیم گیری اجتماعی و عقلانی بتواند مشاهده شود و یا اینکه در درون این کیس تایید بشود و اینکه در پرتو این یافته، چه کاربردهای عمومی برای تئوری یا عمل مدیریت عملکرد دارد.